وبلاگ سپهران | جشنوارهها | جشن های ایران باستان در پاییز
جشن های ایران باستان در پاییز
پائیز یکی از باشکوهترین فصلهای آئینی ایرانیان باستان به شمار میآید. فصلی که به سبب خاستگاه اساطیری و وضعیت آب و هوایی، حائز ویژگیهای خاص خود است. نیاکان ما در این فصل رؤیایی مانند تمامی طول سال مراسمها، آئینها و رسوم ویژهای را اجرا مینمودند که در این نوشتار به اختصار به مهمترین سه جشن مهم باستانی ایران در پاییز پرداخته خواهد شد. با وبلاگ سپهران تا انتهای مطلب همراه ما باشید.
“مهربان شو که مهرگان آمد
مهرگان شاد و مهربان آمد”
استنادات تاریخی مؤید این نکته است که تا پایان عصر هخامنشیان، سال نو در ابتدای فصل پائیز آغاز میشده است. این انتخاب بهویژه به سبب زندگی مبتنی بر کشاورزی که نظام کاشت و داشت و برداشت آن در اوایل پائیز آغاز شده و تا انتهای تابستان ادامه پیدا میکند، بسیار هوشمندانه بوده است. هنوز در جوامعی از کشاورزان به ویژه در مناطق شمالی ایران و مناطقی از کردستان، اعتدال پائیزی بهعنوان سال نو کشت و پرداخت مالیات و سهم زمین دارای اعتبار است.
تقارن پائیز با آغاز سال نو منجر به آن شده بود تا ماه نخست این فصل که به تعبیری ماه نخست سال نیز محسوب میشد به اعتبار میترا، مهر نامیده شود. به همین دلیل در دوران هخامنشی جشن مهرگان که نوروز میترایی به شمار میآمد در روز اول ماه مهر برگزار میشد که به آن جشن میتراکانا اطلاق میشد.
بعدها با قدرت گیری ساسانیان نوروز میترایی جای خود را به نوروز باستانی داد و لذا جشن مهرگان به جای روز نخست از ماه مهر، به روال بقیه جشنهای باستانی در شانزدهمین روز اولین ماه پائیز برگزار شد. اگرچه اجرای آن در تقویم زرتشتیان در دهم مهر است.
مهرگان جشنی یک روزه نبوده و به مدت ۶ روز برگزار میشده است. به همین دلیل روز شانزدهم مهر هم در تقویم باستانی ایران و هم در تقویم جلالی به هر ترتیب بهعنوان آغاز یا پایان جشن مهرگان مهم تلقی میشده است.
از مهمترین اعتقادات منتسب به این روز میتوان به آغاز قیام کاوه آهنگر علیه ضحاک، غلبه فریدون بر اژی دهاک(ضحاک)، آفرینش یاقوت و … را اشاره کرد. پوشیدن لباس ارغوانی، برپایی سفره مهرگان شامل انواع میوه، آجیل و تنقلات ازجمله سنجد، انگور، انار، سیب، به، ترنج (بالنگ)، انجیر، بادام، پسته، فندق، گردو، کُنار، زالزالک، ازگیل، خرما، خرمالو، تخمه بوداده و نخودچی به همراه پخت نان مخصوص مهرگان که از ترکیب آرد هفت نوع غله گوناگون تهیه میشد، به همراه رقص و پایکوبی و نیاش میترا از مهمترین جشن های ایران باستان در پاییز است که در میان هموطنان زرتشتی ما همچنان باشکوه برگزار میشود.
یکی از جشن های ایران باستان در پاییز آبانگان است که در ستایش آناهیتا، ایزد بانوی آبهای روان و نگاهبان پاکی برگزار میشود. این الهه در اسطورههای ایرانی دارای جایگاه رفیعی است و در اوستا سرود «آبانْ یَشت» اشارهای به این جایگاه ارزشمند دارد. او الههای است که تقسیم آب را بر عهده داشته و فراوانی، حاصل رضایت او از انسانهاست. این ایزد بانو سرچشمه حیات است و گردونهای دارد با ۴ اسب سفید که هر یک از آنها ایزد ابر، باران، برف و تگرگ هستند. جایگاه آناهیتا در بلندترین طبقه آسمان قرار گرفته و در زمره مهمترین و مقدسترین الهههایی است که ریشه تاریخی و باورمندی به آن بهپیش از ظهور زرتشت بازمیگردد.
ایرانیان باستان و به توالی آن زرتشتیان در تمام طول تاریخ کهن تا به امروز به نامگذاری روزهای ماه در موعد تلاقی هر روز با نام مشابه اش در ماه، جشنی را برگزار میکردند که به جشنهای دوازدهگانه معروف است، جشن آبانگان نیز در زمره این موارد است و در تلاقی روز آبان (دهم هرماه) با ماه آبان برگزار میشود. اگرچه در گاهشماری جدید، به دلیل ۳۱ روزه شدن شش ماه نخست سال، تلاقی این روز عقبافتاده و به چهارم آبان منتقلشده، اما هنوز روز آبان در ماه آبان برای برگزاری جشن آبانگان از اعتبار و جایگاه ویژهتری برخوردار است.
آب یکی از عناصر مقدس چهارگانه و آیینی ایرانیان است و نیاکان ما از دیرباز احترامی خاصی را برای آن قائل بودند و آن را هیچگاه آلوده نمیکردند و همواره سعی داشتند تا آبهای روان از انواع پلشتی اعم از ادرار، آب دهان، خون، مردار، گلولای و… مصون بماند و اگر رنگ، بو و مزه آبی تغییر میکرد، آن را ناپاک پنداشته، در آشامیدن و شستوشو از آن بهره نمیبردند.
تقدس آب بهگونهای بود که معابد و آتشکدههای بزرگ و مهم ایرانی در کنار آبها بنا میشد، این ارج نهی حتی در دوران پس از اسلام نیز ادامه یافت و ایرانیان با ساخت حوض در صحن مساجد و امامزادهها، هوشمندانه تلاش کردند در مواردی که امکان ساخت بنای مقدسی در کنار آب روان وجود نداشت، این عنصر پاک و مقدس را به میان ابنیه مذهبی خود بیاورند.
در فرهنگعامه نیز آب نشانه روشنایی و کسب حاجت است و از اینرو پشت سر مسافر آب میپاشند تا سفرش بیخطر انجامگرفته و زود بازگردد. این باور که دردها و غصههای خود را به آب روان بگو تا از شدت آن کاسته شود نیز ریشه در همین باور مقدس دارد.
زرتشتیان در این روز همانند سایر جشنها به آتشکدهها رفته پس از انجام نیایش، با رفتن به کنار رودخانهها، جویها و نهرهای روان بخشهایی از اوستا موسوم به «آبزور» را خوانده و از اهورامزدا درخواست آب و نگهداری آن را میکند و سپس به جشن و شادی میپردازند.
آبانگان، جشنی است که در آن زنان نقش کلیدی ایفا میکنند. یکی از رسومات کهن در این جشن مربوط به آبتنی کردن در آب روان است. از دیرباز اینگونه رسم بود که اگر در این روز باران ببارد، مردان اجازه آبتنی در آب را پیدا میکردند و در غیر این صورت آب رودخانهها و نهرهای روان مکانی بود برای آبتنی زنان.
در مورد جشن آبانگان و شکلگیری آن در تاریخ اساطیری ایران روایتهای گوناگونی بیانشده است. در این روز «زو»، پسر طهماسب از سلسله پیشدادیان بر افراسیاب پیروزی یافته و تورانیان را از سرزمین ایران رانده، به شاهی میرسد و در اولین اقدام به مردم فرمان میدهد تا قناتها و نهرهایی که افراسیاب آنها را ویران کرده بود بازسازی کرده، رودخانهها را از آلودگی پاک کنند. همچنین آبانگان روزی است که خبر اسیر شدن آژی دهاک (ضحاک) توسط فریدون به کشورهای هفتگانه رسید و پسازآن بود که مردم بهفرمان فریدون مالک همه آن چیزی شدند که در زمان ضحاک از آنها گرفتهشده بود.
در گفتار دیگری آمده که پس از هشت سال خشکسالی، باران وسیعی در این روز باریدن گرفت و ازآن پس آبانگان، بهعنوان جشن آب و باران در جشن های ایران باستان در پاییز خوانده شد.
ایرانیان باستان به چهارعنصر از منظر تقدس و احترام نظر میانداختند. اهمیت این عناصر چهارگانه بهویژه در آیینهای مذهبی زرتشتیان و التزامشان به رعایت شأن و احترام آنها در زندگی ایرانیان باستان نمودی عینی داشت و از همین رو آنها مجموعهای از آیینها را بهصورت مستدام در یادآوری این مقام به مرحله اجرا درمیآوردند.
زیبایی معنوی آیینهای ایرانی در تقدس بخشی به عناصر پیرامونی ازآنجا نمود پیدا میکند که بدانیم همزمان و همراستا با نیاکان ما، مردمانی در اقصی نقاط جهان زندگی میکردند که امر قدسیشان اشیایی در قالب توتم و بت بود، آنها یا انسانپرستی میکردند و یا حیوانی را به درجه الوهیت میرساندند، درحالیکه ایرانیان چهارعنصر طبیعی را در نه مقام ستایش (که ویژه خداوند = اهورامزدا است) بلکه در مقام ارج نهی و احترام پاس میداشتند. عناصری طبیعی که از نعمات و الطاف اهورامزدا نشأت میگرفت و انسان برای زندگیاش به آنها نیاز مبرم داشت. ازاینرو هرگز این چهارعنصر را آلوده نمیکردند و به شیوهای زندگی خود را مدیریت میکردند که از هدر رفت یا فرسایش و آلودگی آنها جلوگیری به عمل آید.
یکی از این عناصر مقدس آتش است که از همان بدو تولد بالغ و پاک بوده و بهعنوان بدیل خورشید، روشناییبخش تاریکی و گرمابخش شبهای سرد و سوزان است. عنصری که شیوه تولید، مهار و مدیریت آن، نقش مهمی در ارتقاء سطح کمی و کیفی زندگی انسان ایفا نمود و در سیر تکامل تمدن بشری از جایگاه ویژه و ارزندهای برخوردار است و ما ایرانیان در ارج نهی به آن پیشگام و پیشتاز همه جوامع بشری بودهایم که بخشی از این اهمیت شاید به منطقه سردسیر و جغرافیای کوهستانی نجد ایران (ایران ویج) بازگردد.
شیوه پاسداشت و ارج نهی به هر یک از این عناصر مفید و مقدس در ایران باستان، گونهای مشخص و ویژه دارد که شرح هر یک از آنها مفصل و پردامنه است. در شرح جشنهای ایرانی آمده است که ایرانیان تقارن نام ماه با نام روز را ملاک برگزاری جشنهای دوازدهگانهای میکردند که هر یک از آنها آیین ویژه و منحصربهفردی داشت.
جشن آتش (آذر) نیز از همین منوال است و در روز آتش از ماه آتش برگزار میشود که بنا بر تطبیق گاهشمار زرتشتی و خورشیدی، با نهمین روز از ماه نهم مطابقت دارد.
در باورهای اوستایی، اهمیت آتش و نور تا به آنجایی است که ایزد نگهبان آذر را اهورامزدا دانستهاند و این مقام منحصر و ویژهای است که آتش در میان چهارعنصر از آن بهرهمند است و ازاین رو برای ارج نهی به این مقام، جشن آذرگان را به جشنی ویژه و مهم تبدیل نموده است که اجرای آن آداب و رسوم خاص خود را میطلبید.
تنها منبع تاریخی ما از چگونگی برگزاری جشن آذرگان اشاراتی است که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه به این جشن اشاره کرده است؛ و مطابق آن در این روز مردم در فضای باز و بدون سقف خانه و نیز بر پشتبامها آتش روشن نموده و به خواندن نیایش میپرداختند و در حین آن به درون آتش چوبهای خوش سوز و خوش بویی میانداختند که بوی مطبوعی داشت و البته فاقد دود بود.
مطابق تمام جشنها، سفرهای از میوههای پاییزی و نیز میوههای خشکشده پهن میشد و گرد آن افراد خانواده جمع شده با شادمانی میپرداختند.
مراسم اصلی در آتشگاهها و آتشکدهها برگزار میشد. مردم پس از برگزاری آیین نیایش هر یک ذرهای از آتش را با خود به خانه میبردند تا از گرما و نور آن برای مواجهه با سرما در آغاز فصل زمستان بهره ببرند. خاموش شدن آتش مقدس در خانهها برای مردم بدشگون و نامیمون بود و ازاینرو اهالی خانه این آتش را تا پایان زمستان حفظ میکردند.
جشن های ایران باستان در پاییز و سایر فصل های دیگر هر کدام مراسمات و آداب و رسوم خاص خود و جذابیتهایی دارند که شما را با ایران باستان و مراسمات سنتی آن آشنا میسازد.
مهمترین جشن های ایران باستان در پاییز را باهم مطالعه کردیم اگر جشن دیگری را در پاییز میشناسید که در این مقاله به آن اشاره ای نکردیم در قسمت نظرات برای ما ارسال کنید.
یک پاسخ
جالب و پر اهمیت